وقتی «منوچهر طیاب» زشتیهای کویر را روایت کرد
[ad_1]
مستند «با باد در خلوت کویر» ساخته زندهیاد منوچهر طیاب با حضور مسعود سفالایی از اعضای هیئت علمی سینما و تئاتر دانشگاه هنر در برنامه «شبهای مستند» در موزه سینما به نمایش درآمد. تالار فردوس.
به گزارش ایسنا، به نقل از روابط عمومی موزه سینما، پس از نمایش این مستند مسعود سفالی (مدرس دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر) گفت: این روزها صحبت از آثار قدیمی سخت است. زیرا در سال های اخیر سلیقه ها بسیار تغییر کرده است. آقای طیب در دوره ای کار می کرد که دقت در کار معنای دیگری داشت. آثار او و آثار معاصرش از نظر تحقیق، تولید و زمان صرف شده برای آماده سازی بسیار مفصل است. برای مثال ساخت این فیلم 10 سال طول کشید.
وی ادامه داد: «بر باد رفته در خلوت صحرا» عنوان سریالی 40 قسمتی بود که هر قسمت ده دقیقه طول می کشید. این روزها امکان ساخت چنین آثاری وجود ندارد و از نظر اقتصادی نمی توان سال ها را برای ساخت فیلم مستند اختصاص داد.
زشتی صحرا فیلم را باورپذیر کرد
سفالایی ادامه داد: در سال های اخیر سفرنامه های زیادی ساخته شده است و در طول پیشبرد روایت با داستان مواجه می شویم و بیننده به نوعی کشف می شود. طیب به موضوعی پرداخت که خیلی ها فکر می کنند همه چیز درباره آن می دانند. کویر در ادبیات فارسی بعد شاعرانه ای دارد که این مکان را بسیار زیبا کرده است، اما طیب رویکرد دیگری دارد. کارگردان در این مستند هوشمندانه به زشتی های کویر اشاره کرده و همین موضوع این فیلم را باورپذیر کرده است. عنوان فیلم هم حاوی نکات جالبی است، مثلاً در نامی که طیب انتخاب کرده، با شخصیت، مسیر جاده، زمان و حال و هوا مواجه می شویم. نام یک فیلم اولین چیزی است که مخاطب را با اثر مرتبط می کند و نام این مستند بر دوستی مخاطب تاکید دارد. این عنوان به عنصر باد می پردازد که بدون مکان و بدون زمان است. طیب در این فیلم بر شتری که منحصر به دل کویر است تاکید می کند و هرگز قافله پشت سر را نشان نمی دهد.
وی افزود: در ادبیات سینمایی وقتی سوژه به سمت دوربین حرکت می کند به این معناست که ما جلوی سوژه حرکت کرده ایم و در این اثر هدفمند این اتفاق افتاده است. اینها مواردی است که این مستند را جذاب می کند، در حالی که دیگر فیلم های 120 دقیقه ای قابل تماشا در این نوع سینما کمتر دیده می شوند. امروزه روش های خاصی در سینمای مستند تکرار می شود و این سوال ارزشمندی است چرا که بزرگانی مانند طیاب یا شیردل با تاکید بر آنها به چنین کیفیتی دست یافتند. در واقع سینمای مستند را به جایی رساند که فیلمسازان مجبور شدند از تکنیک های خلاقانه تری استفاده کنند.
وی خاطرنشان کرد: طیب در رشته معماری تحصیل کرده بود و از این رو توانست آثار درخشانی در این زمینه بیافریند. بخشی دیگر از مراقبت هایی که در این فیلم صورت گرفته به دلیل استفاده از نگاتیو در فیلمبرداری است که بر خلاف ویدئو، کارگردان باید از نتیجه عملی که انجام می دهد آگاه باشد. در بسیاری از قسمت های این مستند به نقش پژوهشی به طور موثر پرداخته شده است. کارگردان سفرنامه های مستشرقان را خوانده بود و از محتوای این آثار آگاه بود. طیب در فیلمهایش از چشم مردم استفاده میکند و بهانهای برای بریدن صحنهها به چشم مردم اتفاق میافتد. او داستان خود را در بیابان و سرزمین بلوچستان به پایان می رساند و همین مشکل باعث ایجاد سوال هایی در ذهن مخاطب می شود.
وی ادامه داد: کارگردان سعی می کند شخصیت های تاریخی را بازگو نکند، بلکه از آنها به صورت دیدنی یاد کند و به این ترتیب این شخصیت ها در بطن فضا حضور دارند. در حالی که امروزه بازسازی ها در جهت باورپذیری فیلم و بخشی در جهت نمایش تولید فیلم کار نمی کند.
زاویه دوربین در مستند تاثیر چشمگیری دارد
سفلایی خاطرنشان کرد: صدا ویژگی های زیادی به این فیلم اضافه کرد و در برخی موارد این صدا بود که داستان فیلم را توسعه داد، همانطور که آیین ها در طول تاریخ بشر همواره جنبه صوتی داشته اند. در مستند Gone with the Wind in the Lonely Desert، هر شخصیت داستان خاص خود را دارد که روایت را باورپذیرتر می کند. برای ساخت یک مستند واقعی باید وارد دنیای شخصیت ها شد و این روزها این موضوع کمتر مورد توجه مستندسازان قرار گرفته است. طیب در انتخاب زوایای دوربین بسیار موفق بود و این مشکل در فیلم نمونه های زیادی دارد.
وی ادامه داد: گاهی در سینمای مستند انتخاب زوایای مناسب دوربین، کیفیت و عناصر زیباییشناختی را قربانی میکند، در حالی که در فیلمهای مستند زاویه دوربین، منطق و جلوه دراماتیک را به همراه دارد، درست مانند آثار هنری.
سفالایی با بیان اینکه طیب به عنصر رئالیسم توجه زیادی داشت، افزود: این کارگردان در صدد حذف مصنوعی عنصر سازندگی بود و به همین دلیل به استفاده از نماهای باورپذیر روی آورد. البته کارگردانان نسل قبل به سینما به چشم یک عنصر زنده نگاه می کردند و سعی می کردند با تصویر خود چیزی شبیه تصویر خلق نکنند. این کار در دهه هفتاد انجام شد، اما با این وجود کارگردان سعی کرد کمی تجربه گرایی را در آن بگنجاند. مثلاً بدون توسل به داستان سرایی از مقاطع زمانی مختلف می پرد.
حمیدرضا احمدی لاری، پژوهشگر سینما نیز گفت: به نظر می رسد این فیلم بیشتر به یک متن مکتوب که تصاویر برای آن انتخاب شده، وابسته بوده است. اگر متن نبود، چیزی از تصاویر این فیلم باقی نمی ماند، اگر تصاویر نبود و فقط فایل صوتی را می شنیدیم، اطلاعات زیادی به دست می آوردیم.
سفالایی همچنین گفت: بسیاری از مستندها در دنیا برای انتقال اطلاعات ساخته می شوند و به همان دلیلی که عناوینی مانند جستار دارند از تصاویر نیز استفاده می کنند. در این گونه آثار تصویر معادل اطلاعاتی است که به مخاطب منتقل می شود.
ارد عطارپور مستندساز نیز درباره این فیلم گفت: به نظرم کار ارجاعاتی دارد و قسمت هایی در فیلم هست که به جاهایی متصل است که امروز دیگر اینطور نیست. طیب یکی از افرادی بود که برای سینمای مستند ایران زحمات زیادی کشید و به همین دلیل فردی قابل احترام است. او کار خود را با ریتم آغاز کرد و در آخرین فیلم هایش موضوع ایران شناسی را در دستور کار قرار داد.
وی ادامه داد: شخصیت محوری باد در این فیلم و «باد صبا» حضور دارد اما در اثر دوم بازی بهتری دارد.
انتهای پیام
[ad_2]